گام به گام تا هدف

موفقیت عبارت است از :دست یافتن به اهداف از پیش تعیین شده در زمان معین
اما یک فرد موفق لزوما خوشبخت نیست،خوشبختی یا بد فرجامی اولا مربوط به نوع هدفی است که افراد انتخاب میکنند بدین صورت که اگر هدف انتخاب شده یک امر پایدار و فنا ناپذیرباشد موجب موفقیت پایدار خواهد شد و در نتیجه فرد خوشبخت نیز خواهد بود واگر هدف یک امر زود گذر و فانی باشد همچون حباب روی آب به زودی رنگ ولعاب خود را از دست خواهد داد و فرد نیز مدتی پس از رسیدن به آن دیگر احساس خوشبختی نخواهد کرد و ثانیا خوشبختی مربوط به مسیری است که فرد برای رسیدن به هدف خویش برمی گزیند و به عبارت صحیح تر یک مسیر درست موجب پایداری هدف و یک مسیر اشتباه موجب ناپایداری هدف میگردد .به عنوان مثال برای پولدار شدن راههای زیادی وجود دارد ،میتوان با سخت کار کردن و استفاده از راههای شرافتمندانه به این هدف رسیدولی همچنین میتوان با دزدی و سرقت اموال دیگر نیز به این هدف دست یافت.
موفقیت تابع نظم و ترتیب است
شما باید برای رسیدن به موفقیت 2نکته مهم را در نظر بگیرید.
نکته اول:تعیین اولویت ها یعنی اگر تمام اعمالی که برای بدست آوردن نتیجه لازم است را انجام دهیم ولی توالی و ترتیب لازم را رعایت نکنیم نتیجه مطلوب بدست نمی آید بنابراین یکی از مهمترین عوامل موفقیت ،کشف اولویت ها در زندگی است.
نکته دوم:در تحقق یک هدف فقط رعایت توالی و ترتیب کار هایی که باید انجام شود کافی نیست بلکه باید میلیونها کاری را هم که انجام آنها جهت رسیدن به آن هدف مضر است را نیز ترک کنید به عنوان مثال کافی نیست که از شاگردان اول کنکور بپرسید که شما چه کرده اید تا موفق شدید بلکه باید از آنها این سوال را هم بپرسید که شما چه کار هایی را نکردید که موجب موفقیت شما شد.آنها جهت رسیدن به موفقیت برای مدتی خود را از رفتن به میهمانی،گردش و تفریح،تماشای تلویزیون و......... منع کرده بودند.
مدل کلی حرکت در فرآیند موفقیت
فرآیند موفقیت مجموعه اعمال متوالی است که موجب رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده می شود.
برای تعیین این فرآیند باید گام های زیر طی شود.
گام اول:شناسایی چشم انداز(vision)ماست یعنی از جایگاهی که ایستاده ایم به آینده نگاه کنیم اگر این چشم انداز شفاف،بر انگیزاننده و امید بخش بود و تصویر شفاف و روشنی از زندگی ما را به نمایش بگذارد آن موقع است که انرژی لازم برای حرکت موتور فعالیت ما فراهم شده است.
گام دوم:ترسیم وضعیت مطلوب ما در این چشم انداز است که همانند استارت ماشین آغاز حرکت ما راموجب میشود.
گام سوم :حال بایستی وضعیت موجود راکه ترکیبی از نیاز ها و امکانات ما می باشد را در راستای رسیدن به وضعیت مطلوب شناسایی کنیم.
گام چهارم:در این مرحله باید بهترین مسیری را که ما را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب میرساند را شناسایی کنیم.
گام پنجم:بعد از شناسایی مسیر باید مشخصات این مسیر را طی یک برنامه اجرایی مشخص کنیم.
گام ششم:قبل از حرکت در مسیر مشخص شده باید مسیر حرکتمان را ایمن سازی کنیم یعنی باید در مسیر حرکتمان ایستگاههایی را برای بررسی و ارز یابی مسیر طی شده مشخص کنیم ودر صورت لزوم برای بهبود مسیر برنامه هایی را در نظر بگیریم.
موانع ورود به فرآیند موفقیت
برای اینکه بتوانیم تمام توان خود را برای ورود به فرآیند موفقیت بکار بگیریم باید موانع ورود به این فرآیند را شناسایی کرده و از بین ببریم .این موانع عبارتند از:
الف:سرنوشت
بسیاری از افراد و جوامع عامل سرنوشت را در تمامی اتفاقات زندگی خود عامل اصلی میدانندو این عامل یکی از مهمترین عوامل باز دارنده افراد جهت ورود به فرآیند موفقیت است.بسیاری از افراد میگویند که سرنوشت ما همین است و ما نمیتوانیم آن را تغییر دهیم حال آنکه خداوند متعال مانع از ترقی و پیشرفت هیچ یک از بندگان خود نخواهد شد.این تفکر یعنی این که مرکز کنترل کامل رفتار انسان در عوامل بیرونی است و در نتیجه تفکری جبر گونه از عالم هستی به انسان القاء میکند.
ب:نفی علت(عدم وجود نظم در عالم)
در مقابل سرنوشت نیز عده ای به عدم وجود نظم در عالم اعتقاد دارند که این تفکر نیز یکی از عوامل باز دارنده افراد جهت ورود به فرآیند موفقیت است.افرادی که این طرز تفکر رادارندعالم هستی را از هر گونه اقتدار و حاکمیت و قانونمندی بی نصیب میدانند و انسان را مختار محض می پندارند .این تفکر نیز اصل اساسی فرآیند موفقیت که مبتنی بر قانونمندی عالم هستی است را نفی می کند.
بخواهید تا بر آورده سازم
بندگان من از من بخواهید تا من بر آورده سازم(قرآن کریم سوره غافر آیه 60)
خداوند آن ذات اقدسی است که همواره با شماست،هر کجا که باشید وهمواره بر اعمال شما بصیر وآگاه است(تا شما را به بهترین نحو کمک نماید)(قرآن کریم سوره حدید آیه 4)
همانطور که ملاحظه میکنید طراح و سازنده سیستم جهان هستی به منظور دستگیری وکمک رسانی به بندگان خود همواره آماده است مشروط به اینکه خود بخواهید.
دوربین خود را به دست گیرید
سوژه مناسب با ذوق و سلیقه خود را انتخاب کنیدو.............
در حدود 3000سال پیش اهرام مصر ساخته شد
در حدود 2500 سال پیش تخت جمشید بنا گردید
و..........................................
اما سازندگان این بناها هیچکدام نه کامپیوتری در اختیار داشتند ونه تحصیلات دانشگاهی ودر بسیاری موارد حتی کاغذ و قلم نیز در اختیار آنها نبوده اما با این وجود تمامی این پروژه ها را به انجام رساندند و اگر کمی در مثالهای ذکر شده تامل کنیم به نظر شما چه پیامی در یافت خواهیم کرد؟
نبود امکانات ،فقدان مهارت،نبود دانش فنی و........هرگز مانعی برای موفقیت ما نخواهد بود و اگر تنها انگیزه وخواستن وجود داشته باشدبه آن دست خواهیم یافت.
پس بهانه نبود ابزار ،نداشتن اطلاعات و مهارت و.........را کنار بگذاریدو اگر واقعا میخواهید به اهداف خود دست یابید حال دوربین خود را به دست گیرید و تصویری از اهداف خود را نشانه گیری کنید و آنقدر این دوربین و لنز های آن را حرکت دهیدتا یک تصویر رضایت بخش و شفاف به دست آورید و این موقعی است که دیگر هیچ درنگی جایز نیست به سرعت از هدف خود تصویر مشخصی تهیه کنید و تمامی خصوصیات تصویر خود راثبت کنید.
برای این که متوجه شوید که آن را درست انتخاب کرده ایدآنرا نگاه کنید و تصور کنید اگر لبخند رضایت تمام عیار بر لبان شما نقش بست مطمئن باشید که هدفی را که انتخاب کرده اید درست بوده است.
به کم قانع نباشید و نگویید که قسمت من از این دنیا همین بوده است زیرا در این صورت چیزی بیش از آن عایدتان نخواهد شد و هرگز زمان را از دست ندهید و نگویید ممکن است فردا چیز بهتری پیدا کنم خیلی از افراد برای اینکه فردا چیز بهتری پیدا کنند امروز را از دست داده اند.
شما همیشه فرصت انتخاب دارید و هرگز ضرری متوجه شما نخواهد شد.بر روی هدف خود متمرکز شوید و حرکت را آغاز کنید.هیچ ریسکی برای آنان که دستان خود را در دستان پروردگار جهان هستی گذارده و به او ایمان دارند وجود نخواهد داشت.
جشنواره اهداف
کلیه اهداف زندگی خود را بر روی کاغذ بنویسید در موقع نوشتن تصاویر ذهنی خود به هیچ چیز دیگری فکر نکنیدهمه آنها را بدون هیچ کم وکاستی بر روی کاغذ بنویسید ،آنچه اینک در ذهن شما خلق شده است از این پس هدف زندگی شما خواهد بود و همچون رهبری توانا فرمان زندگی شما را بدست میگیرد پس متوجه علایم ونشانه هایی که از طرف خالق هستی برای شما ارسال میشود باشید تا با اجرای صحیح آن راهنماییها بتوانید درست انجام دادن کارها به اهداف خود برسید.
توجه داشته باشید وقتی که هدفی در ذهن شما خلق میگردد دقیقا مثل جوانه ایست که از هسته کاشته جوانه زده و به تعبیر دیگر وجود ذهنی یک چیز اولین مرتبه وجودی آن محسوب میشود اما فعالیت شما به اینجا ختم نمیشود و تازه بعد از جوانه زدن هدف در ذهن شما ،فعالیت شما آغاز میگردد.از این پس شما باید مانند یک باغبان دلسوز از آن مراقبت کنید تا به درختی تنومند تبدیل گرددو شاهد به ثمر رسیدن آن باشیدپس حتما اهداف خود را بر روی کاغذ ثبت کنید و آن را در مکانی قرار دهید که همیشه در معرض دید شما باشدو اگر میتوانید تصویری از تحقق آن ایجاد نمایید،توجه داشته باشیدحداقل روزی یک بار آن را نگاه کنید و در ارتباط با آن بیندیشید.
برای اهداف خود فضای لازم را ایجاد کنید و نگذارید علف های هرز (مثل اهدافی که میتوانند با هدف اصلی شما در ارتباط باشند و یا افرادی که مرتبا به سمت شما امواج منفی میفرستند)در کنار نهال های شما رویش کنند.
اهداف بلند مدت واهداف کوتاه مدت :
میزان ودوره مراقبت شما بستگی تام به نوع هدفی دارد که انتخاب کرده اید به عنوان مثال نهال گردو برای به ثمر رسیدن نیاز به هفت سال مراقبت دارد حال آنکه نهال کدو پس از چند هفته به بار خواهد نشست.اهداف و آرزو های شما نیز به دو دسته کوتاه مدت تقسیم خواهند شد .بعضی از اهداف به زودی قابل دستیابی میباشند و بعضی دیگر نیاز به زمان بیشتری دارند.پس اهداف خود را به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کنید.برای انجام این کار میتوانید اهداف خود را قیمت گذاری کنید و آنها را از کوچک (کم قیمت ترین)به بزرگ(پر قیمت ترین)ردیف کنید و حال میتوانید آنها را به دو دسته بلند مدت و کوتاه مدت تقسیم کنید.
کار بری هدف
آیا تا به حال به نکات زیر توجه کرده اید؟
1-نقش دروازه بان فوتبال
هیچ یک از بازیکنان در شناخت هدف (وارد کردن توپ به دروازه حریف)سر در گم و گیج نیست همه بطور شفاف میدانند که به کدام سمت باید حرکت کنند.
2-سیبل تیر اندازی
روزی رامان یوکی استاد مسلم تیر اندازی از شاگردانش خواست تا شاهد هنر نمایی وی باشند.او میتوانست شاخه گلی را از فاصله 500 قدمی نشانه رود اما آنروز در 100قدمی ایستاد و چشمان خود را بست ،فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟پیکان با فاصله زیادی به خطا رفت!!!
استاد به شاگردانش لبخندی زد و گفت:هرگز به هدفی که نمی بینی نخواهی رسید.
3-آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا با ذره بین قادر به سوزاندن میباشیم؟
ذره بین با متمرکز کردن شعاع های پراکنده نور خورشید در نقطه کانون خود اولا تولید انرژی عظیمی حاصل از هم افزایی است می نماید و ثانیا انرژی تولید شده در نقطه کانون خود مهار میکند.
هدف نیز کانون تمرکز ذهن ما انسانها در زندگی است که اگرآگاهانه یا نا آگاهانه ،چیزی را در این کانون قرار دهیم به طور حتم محقق خواهد شد.
پس بر نتایج مطلوب اهداف خود متمرکز شوید نه بر فعالیتها و نه بر نتایج نا مطلوب.
اهداف ما برای ما فرصت ها را بوجود خواهند آورد اگر هدفی نداشته باشید چیزی به نام فرصت هم نخواهید داشت.پس هدف فرصت ساز است و بی هدفی فرصت سوز. باد موافق برای کشتی بی مقصد بی معناست .
داستان
شخصی در سریک چهار راه ایستاده بود و سوال کرد :ممکن است به من بگویید کجا باید بروم؟
طرف مقابل جواب داد:بستگی دارد که شما کجا میخواهید بروید؟
شخص اول گفت:من نمی دانم
طرف مقابل جواب داد :پس فرقی نمیکد که از کدام راه بروید!!!
یعنی اگر ندانید به کجا می خواهید برویدو اگر هدف مشخصی نداشته باشید دیگر وجود یک شخص راهنما در کنار شما هیچ کمکی به شما نخواهد کرد.
ویژگیهای هدف
هدفی را که انتخاب میکند باید پنج ویژگی زیر را دارا باشد تا آن هدف به صورت صحیح انتخاب شده باشد.
1-هدف باید مشخص باشد(Specific)
2-قابل سنجش باشد(M easurable)
3-دست یافتنی باشد(A chievable)
4-واقعی باشد(R ealistic)
5-دارای زمان باشد(T imely)
چنانچه حرف اول کلمات انگلیسی فوق را با هم ترکیب کنیم به کلمه SMARTبه معنای هوشمند میرسیم یعنی اگر هدفی راکه انتخاب میکنید دارای ویژگیهای فوق باشد آن هدف یک هدف هوشمندانه است و خداوند نیز در راه رسیدن شما به اینگونه اهداف شما را یاری خواهد کرد.
هدف باید مشخص باشد.
مشخص بودن هدف یعنی باید بدانید که چه پاسخی برای چه نیازی وجود دارد.
پس هدف باید :
1- از جهات مختلف تعریف شده باشد به عنوان مثال اگر شما بگویید که میخواهید خانه ای داشته باشید باید مشخص کنید که :
- نوع خانه چه باشد( ویلایی آپارتمانی و یا .........)
- وسعت خانه چقدر باشد(1000مترمربع یا 100 مترمربع یا .........)
- موقعیت مکانی آن کجا باشد( تهران یا شیراز یا ....... شمال تهران جنوب تهران ویا .......)
- حدود قیمت آن ( 100 میلیون تومان یا 40 میلیون تومان و یا ..........)
- مشخصات و خصوصیات داخل خانه ( تعداد اتاقها و دکوراسیون داخلی و ........)
2- تصویر روشن و شفافی از تحقق آن در ذهن خود داشته باشید یعنی این که بدانیم این هدف برای ما و دیگران دارای چه اثر یا آثار قابل تعریفی است و یا بعبارت دیگر ما باید به روشنی بدانیم که اگر به هدف خود نرسیم چه چیزهایی را از دست خواهیم داد و چه تفاوتهایی با بدست آوردن آن وجود دارد و اگر این تفاوتها برای ما ایجاد ضرورت ننماید ( یعنی در واقع یک تفنن باشد ) هرگز محرک کافی برای تحقق اهداف ما ایجاد نشده است.
3- حتما هدف خود را در قالب یک جمله مثبت و بطور واضح بنویسید و همواره در جلوی دید خود قرار دهید و اگر بتوانید تصویری از آن برای خود تهیه کنید به مراتب تاثیر بیشتری در تحریک شما خواهد داشت و همچنین اگر بتوانید احساسات خود را نیز در صورت رسیدن به هدف شناسایی کنید و در ذهن خود مرور کنید آنگاه خواهید دید که چه تاثیر شگرفی در سرعت بخشیدن به رسیدن به اهدافتان در شما ایجاد خواهد شد. توجه داشته باشید برای موفقیت باید بر آنچه میخواهید تمرکز کنید و نه بر آنچه نمیخواهید.
مثال : وقتی بچه ها را از کاری منع میکنید مشاهده میکنید که نتیجه برعکس دارد و آنها تمایل بیشتری بر انجام آن کار دارند پس باید ذهن آنها را متوجه کار صحیح نمایید.
4- هزینه هایی را که برای رسیدن به هدف خود باید بپردازید مشخص کنید و توجه داشته باشید که بخش مهمی از این هزینه ها اموری است که باید از دست بدهید. بعنوان مثال هزینه قبولی در کنکور فقط پرداخت مبلغ ثبت نام در کلاس کنکور نمیباشد شما باید از رفتن به سینما و پارک و ..... نیز برای مدتی چشم پوشی کنید .
5- اهداف شما باید بصورت همگون تعریف شوند یعنی تعارضی با یکدیگر نداشته باشند بعنوان مثال شما نمیتوانید تنها رشد سر خود را بخواهید مگر اینکه اندام دیگر شما نیز با آن رشد کنند در غیر اینصورت شما شکست خواهید خورد . اما نکته مهم این است که در صورت شکست ناامید نشوید بلکه مجددا اهداف خود را مورد بررسی قرار دهید و اشکال آن را رفع کنید.
چگونه اهداف خود را مشخص کنیم؟
برای ایجاد کردن و آوردن هر چیزی در زندگیتان تصور کنید که هم اکنون آن چیز در اختیار شماست.
اگرهدف خود را انتخاب کرده اید برای اینکه بفهمید هدف شما مشخص و شفاف است به چهار سئوال زیر پاسخ روشن دهید.
اگر هدفم محقق شود چه نتایج مطلوبی را برای من و دیگر افرادی که سرنوشت آنها برای من مهم است خواهد داشت ؟
اگر هدفم محقق شود از وقوع چه نتایج نامطلوبی برای من و دیگران جلوگیری میکند؟
اگر هدفم محقق نشود چه اثرات سویی برای من و دیگران خواهد داشت و بعبارت دیگر چه بهایی را پرداخت خواهم کرد؟
اگر هدفم محقق نشود چه نتایج مطلوبی برای من و دیگران بدست نمیاید؟
همچنین در انتخاب اهداف خود به دو نکته مهم دیگر توجه داشته باشید.
الف : مجموعه اهداف شما نباید یکدیگر را نقض کنند و متضاد یکدیگر باشند.
ب : دیگران را نیز در اهداف خود در نظر بگیریم و به اهداف معنوی نیز بیاندیشیم.
هدف باید قابل سنجش باشد.
این ویژگی هدف ( قابل سنجش بودن ) فقط به این معنا نیست که هدف باید امری کمی باشد بلکه به این معناست که هدف باید شاخصی برای تحقق داشته باشد تا بتوان میزان فاصله آن را ( دور بودن یا نزدیک بودن ) نسبت خود تشخیص دهیم. در مورد اهداف مادی میتوان آنها را با شاخصهای کمی مورد سنجش قرار داد و در مورد اهداف معنوی باید از شاخصهای کیفی استفاده نمود بعنوان مثال اگر شما میخواهید بنده خوب خدا باشید باید شاخصهایی را نیز برای یک بنده خوب تعریف کرده باشید و خود را با آن شاخصها سنجش کنید.
هدف باید دست یافتنی باشد.
لازم نیست که هدف شما از دید دیگران امری ممکن باشدولی حتما باید از دید خودتان غیر ممکن نباشد .در غیر این صورت هدفی که انتخاب کرده اید تنها یک آرزوست.به عنوان مثال اگر هدف شما داشتن یک هواپیمای جت اختصاصی است خودتان آنرا مورد بررسی قرار دهید که آیا آن هدف برای شما دست یافتنی است یا خیر!!
هدف باید واقعی باشد
واقعی بودن هدف یعنی اینکه هدف خیالی و توهمی نباشد به عنوان مثال شما نمی توانید به بازار بروید و یک ماشین پرنده خریداری کنید اما ساخت یک ماشین پرنده برای یک مخترع میتواند یک هدف باشد پس ماشین پرنده برای اولی یک خیال و برای فرد دوم یک هدف است.
ویا قبولی در کنکور در رشتهای که اصلا وجود ندارد یک هدف غیر واقعی است .اما میتوانید به عنوان یک برنامه ریز وزارت علوم ،ایجاد رشته مذکور را هدف قرار دهید.
هدف باید دارای زمان باشد
متاسفانه بسیاری از افراد از توجه به این ویژگی غفلت می ورزند .شاید در این مواقع سعی میکنند برای تحقق اهداف خود زمان زمان پیش بینی کنند و وقتی که این توان رادر خود نمی یابند از تعیین منصرف میشوند غافل از اینکه زمان در واقع بخشی از هدف شماست برای در ک این مطلب به مثال زیر توجه کنید:
تصور کنید شما در سن 30 سالگی صاحب دوچرخه شوید و یا در سنین کهولت که امکان رفتن به دانشگاه را ندارید در کنکور قبول شوید.
پس لازم است که شما زمان وقوع یا دستیابی به هدف خود را پیش بینی کنید درست مثل تعیین خود هدف.
تنها شما به طرف هدف حرکت نمی کنید بلکه هدف نیز به سمت شما حرکت خواهد کردو اگر........
عشق یک آیینه است که در آن دو عاشق چهره یکدیگر را می بینند.
آیا هرگز توجه کرده اید که:
برای اتومبیل در حال حرکت ،زمان رسیدن به مقصد معین ،تابعی است از فاصله،شتاب،سرعت،اصطحکاک،و........وهمه عوامل مذکور متغییر های معادله در نظر گرفته شده و مهمترین عاملی که ثابت فرض میشود مقصد است.
حال اگر مقصد را نیز متحرک در نظر بگیرید مثل زمانی که اتومبیل مقصد دارد به اتومبیل در حال حرکت دیگری برسد(مثل مسابقات اتومبیلرانی)وضع بسیار متفاوت است زیرا ممکن است بر خلاف جهت حرکت اتومبیل دور شود و یا بر وفق جهت آن نزدیک شود.حتما بارها در طول زندگی خود به هر سه مورد ذکر شده برخورد کرده اید.البته شایع ترین آنها حالت اول است اما میتوان همزمان وقتی که شما به سمت هدف در حال حرکت هستید کاری میکنید که هدف نیز به سمت شما در حرکت باشد.به عنوان مثال :سالها انسان به دنبال آب راه می افتاد و زندگی کوچ نشینی داشت اما زمانی که تصمیم گرفت آب را بسوی خود روان کند زندگی شهری پدید آمد.
یکی از راههایی که میتوانید برای حرکت هدف به سمت خودتان از آن استفاده کنیدایجاد انگیزش در شرکاء و همکاران ویا کارکنان خودتان است.
پس به طور خلاصه اگر میخواهید نتایج حیرت انگیزی کسب کنید باید به هدفتان عشق بورزید و برای این کار دو راه در پیش دارید:
1-پس از بررسیهای درونی در یابید که واقعا چه چیزی میتواند تمامی توان شما را به فوران درآورد
2-تصویری بسیار شاد ودلنشین را با هدفتان ادغام کنید و از مجموعه آنها یک تصویر واحد و ایده آل بسازید .درست مثل متخصصین تبلیغات که برای ایجاد اشتیاق مردم نسبت به یک کالا از یک صدای گرم و دلنشین و یا از یک چهره محبوب و پر طرفدار استفاده میکنند.
نجار سالخورده ای به کار فرمای خود گفت که میخواهد باز نشسته شود تا خانه ای برای خود بسازد ولی کارفرما از این که کارگر خود را از دست میداد نا راحت بود ولی نجار خسته بود و به استراحت نیاز داشت.کارفرما از نجار خواست تا قبل از رفتن خانه دیگری برای او بسازد و بعد باز نشسته شود .نجار نیز قبول کرد ولی چون دیگر دل به کار نمی بست از چوبهای نا مرغوب استفاده کرد و کارش را نیز سر سری انجام میداد .پس از اتمام خانه ،کارفرما برای دیدن خانه آمد و کلید خانه را به نجار داد و گفت :این هدیه من به شماست بابت زحماتی که در این سالها برایم کشیدی!!!